1 . برپایی جشنواره آئینی و سنتی هم باعث شد که علاقه مندان این عرصه با انگیزه به سمت و سوی اینگونه کارها بروند.
اجرای نمایش «حسن ودیو راه باریک پشت کوه» و «عروسی حاکم ملایر با دختر شاه پریان» و استقبال مردم از این دو نمایش میتواند گواه این ادعا باشد که مردم کار خوب را میشناسند و از آن استقبال میکنند.
این اتفاق برای کار «عروسی حاکم ملایر با دختر شاه پریان» هم رخ دادهاست. سوای سنتی بودن نمایشنامه، حضور سیاه در نمایش که با خود کمدی را آورده باعث شده است که محبوبیت این نمایش بیش از پیش افزوده شود. کمدی بودن با خودش آزادی بیان میآورد و زمانی که سیاه هم باشد این اتفاق چند برابر میشود، که کارگردان از این موضوع به کثرت استفاده کرده است تا جایی که برخی از شوخیها به تکرار نزدیک میشود. لحن سیاه گزنده، شوخ و صدالبته تلخ است، سیاه این نمایش از شوخیهایی استفاده میکند که به شدت رو است و باید گفت که سوای انرژی و پتانسیل بازیگر این نقش شباهتی به سیاه، نمایشهای ایرانی ندارد.
از ویژگیهای نمایشهای روحوضی میزانسن نداشتن و بداهه کار کردن است، اما زمانی که این نمایشها به روی صحنه تئاتر میآیند، با حفظ تمام خصوصیتهای سنتی، نیاز است که کارگردان نظارت دقیقی برروی کار داشته باشد. در این نمایش میزانسنها براساس الگوی نمایشهای سنتی وام گرفته شدهاست و در نهایت به شکلی بازیگران آن را اجرا میکنند که تماشاگر خود را جدای از صحنه و نمایشهای سنتی فرض نمیکند. اما در لحظاتی چنان این میزانسنها درهم میشود که تماشاگر جز درهمی و شلوغی چیزی دستگیرش نمیشود و این اتفاق در صحنه آخر باعث شدهاست که مهمترین اتفاق و گره گشایی در شتابزدگی و هیاهوی صحنه گم شود و دیالوگها به خوبی به گوش نرسد.
نکته دیگر حضور زنان در نقشهای مردانه است که هدایت درست کارگردان و درک درست بازیگران از نقشهایشان باعث شدهاست که به خوبی از پس کار بربیایند. اما در اینجا بهتر بود تاکید بیشتری روی این نکته میشد، تا هدفی که پشت این انتخاب بود واضحتر مشخص میشد.
2 . این روزها به همت جشنوارههای رنگارنگی که برپا میشود، گونههای مختلفی از تئاتر که به نظر میرسد در حال فراموشی است رنگ تازهای بهخود گرفته است.
برپایی جشنواره آئینی و سنتی هم باعث شد که علاقه مندان این عرصه با انگیزه به سمت و سوی اینگونه کارها بروند. نکته مهم در اینجا تنها برپایی این جشنواره نیست بلکه حمایتهای معنوی و بیشتر از آن حمایتهای مادی، بعد از جشنواره و امکان اجرای این نمایشها، شاید مهمتر از برپایی جشنواره باشد.
حوادث در دربار اتفاق میافتد، اما رنگ و روی دربار چنان پریده و کهنه است که بیشتر شبیه بیقوله است تا دربار، در حالیکه در نمایشهای سنتی رنگ عامل مهمی برای زیباتر کردن عوامل بصری نمایش است. لباسها هم از این امر مستثنی نیستند. شاید بد نباشد که در ذهنمان بسپاریم که حمایت از نمایشهای سنتی فقط منحصر به برپایی جشنواره و سمینار و چاپ کتاب و غیره نیست، حمایت شامل خیلی از موارد دیگر هم میشود.